شایانشایان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

اين روزاي ما

سلام به گل پسري       سلام به دوستاي خوبم يه سلام داغ داغ به دوستاي وبلاگيمون كه با نبودمون هم به يادمون هستن و مارو شرمنده ميكنن همتونو دوس داريم و دست همتونو ميبوسيم پسر قشنگم كه اين روزا بازيگوش تر شده و يه خورده مامان و با گريه كردناش ناراحت ميكنه  قربون دل كوچيكت برم كه حتي تحمل يه دعوا و اخم كوچولوي مامانو نداري سريع مياي بوسم ميكني و ازم ميپرسي دعوام كردي؟؟؟؟؟ و خدا بخير كنه اگه بگم آره......حالا اشك نريزو كي بريز ميدوني ماماني بعضي وقتا از گريه هاي زيادت  چطوري ميشم؟؟؟؟          آره ماماني همه اين حالتارو پيدا ميكنم اما از حق هم نگذريم كنار اين ...
17 ارديبهشت 1392

هفت سين سال 92 و شايان

سلام سلامي به زيبايي بهار مثل ماهي زنده مثل سبزه زيبا مثل سمنو شيرين مثل سنبل خوشبو مثل سيب خوش رنگ  و مثل سكه با ارزش باشي عزيزم مامان واست بهترينارو آرز ميكنم. عزيزم الان اومدم فقط عكسهاي هفت سين و كنار شما بزارم آخه مهمون داريم ماماني   عزيزم اين هفت سين و ماماني درستيدم خيلي زحمت داشت اينم هفت سين مادر جوني كه بازم خودم درستيدم اينم از عكساي عزيز خودم خسته از ديدو بازديد و البته شيطنت ...
4 فروردين 1392

روزاي بد

سلام به همه دوستاي گلم و سلام به گل پسر من قبل از هر چيز اول ميخوام از دوستاي خوبم كه تو اين غيبت چند روزم به يادم بودن  و ازم شاكي كه چرا پست جديد نميزارم كلي تشكر كنم واي بخدا دلم باز شد وقتي ديدم كه دوستام فراموشم نكردن و واسم كلي كامنت اومده بود اين واسه همتون راستش اين چند روز خيلي درگير بودم درگيري هم بخاطر خونه تكوني كه البته هنوز هم تموم نشده هم بخاطر تصادفي كه برامون پيش اومد چند روز پيشا رفته بوديم رشت واسه خريد كه تو راه برگشت تصادف كرديم واي نميدونيد چه حال گيري بدي بود با كلي خريد و ذوق و خوشحالي داشتيم برميگشتيم كه تو راه لاهيجان اون تصادف پيش اومد ماشين جلويي بخاطر ترمز ناگهاني و البته حواس پرتي باب...
24 اسفند 1391

جوجوي مامان مريض شده

سلام عزيز دل ماماني الان كه دارم اين پست و ميتايپم شما خوابيد تازگيا ديگه لازم نيست ماماني كنارت بخوابم تا شما هم بخوابي مامان جلوي tvبرات بالش  والبته پتوي عزيز تر از جونتو ميزارم و به چند دقيقه نميشه كه خودت خوابت ميبره آخه ميدوني ماماني دوست ندارم بعد از ظهرها بخوابم اما چي بگم كه تا سر ميزارم رو بالش خوابم ميبره به كسي نگيا يه وقتايي قبل از اينكه تو بخوابي مامان خوابه و كلي هم خواب ميبينه يه چند روزيه كه جوجوي من مريضه پريروز بردمت دكتر بعد معاينه ازش خواستم يه آزمايش و يه چكاب كامل برات بنويسه پارسال هم اين كارو كرده بودم خلاصه چون واسه آزمايشت بايد ناشتا ميبودي ساعت 9 كه بيدار شدي من و مادرجوني برديمت آزمايشگاه همش...
3 اسفند 1391

دعوت به مسابقه و دليل ايجاد وبلاگ

سلام من و شايانم از طرف 3 تا دوست خوبم دعوت به مسابقه شديم .ممنون دوستاي خوبم: مامان حميد كوچولو مامان محدثه جون عمه حديث خوشكله ميخوام همه احساسمو به پسرم تو اين شعر   خلاصه كنم:     يك نفر در همين نزديكي ها.     چيزي به وسعت زندگي برايت جا گذاشته است.     خيالت راحت باشد.     آرام چشمهايت را ببند.     يك نفر براي همه ي نگرانيهايت بيدار است.     يك نفر از همه زيبايي هاي دنيا.     تنها ترا باور دارد.     اين وبلاگ و ساختم واسه پسرم تا لحظه لحظه زندگيشو ثبت كنم ...
26 بهمن 1391

عکسهایی که از پارتی جنجالی لو رفت!

اين پارتي بمناسبت جشن تولد دختر يكي از برج سازان خارجي برپا شده بود. تصاويري كه مشاهده ميكنيد از اين مراسم لهو و لعب گرفته شده   .................................................                                                                            قسمت جكوزي و استخر ساخ...
24 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد