شایانشایان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

قصه مادربزرگم رامرور میکنم که...دو مادر بودندو دوفرزند

مادر موقع همراهی فرزند میگفت:مواظب خودت باشومادر دگر میگفت:ترا به خدا میسپارم!

خداوندا من هم فرزندم را به تو میسپارم که تو/بهترین نگهبانی.خدایا مرا یاری رسان تا فرزندم راانسان تربیت کنم با شان انسانی

خدایا طعم لذیذ انسانیت را به اوبچشان و عاقبتش را بخیر کن

 


تولد شایان با تاخیر

سلاممممممممممم و ببخشیدددددددددد       31 شهریور تولدت بود نفس مامان با اینکه تصمیم نداشتم واست جشن بگیرم اما شد یه جشن تولد کوچولو و بامزه  ولی مامانی شرمنده که اینقدر دیر آپ شدم  عکسات و نذاشتم راستش واسمون یه مشکل بزرگی اتفاق افتاده  همون شب تولدت دایی آرش مامان با موتور تصادف میکنه و الان یک هفته ی که تو کماست داییم این ماه عروسیش بود حالا که دارم این مطلب و برات مینویسم بغض همه گلوم و اذیت میکنه آخه داییم فقط26 سالشه  از همه دوستان خوبم میخوام واسه داییم دعا کنن تر خدا براش دعا کنید  نمیدونی چه ساعتها و روزای بدی سپری میکنیم  از خدا میخوام به داییم کمک...
8 مهر 1392

تاخير 2 ماهه و دلتنگي ما

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام: سلام به همه سلام به همه ي دوستاي خوبم بعد 2 ماه تاخير اومدم هم دلم تنگ شده بود هم كلي خوشحال شدم از كامنت دوستاي خوبم فكر نميكردم دوستاي خوبم اينقدر از نبودم ناراحت باشند راستش اينترنت خونه قطع بود و منم يكم تنبلي كردم واسه راه اندازي مجددش ولي دلم واسه همتون تنگ شده بود خب بريم سر اصل مطلب كه گل پسر خوشكلمه مامان فداش بشه الهي چطوري عزيزم؟فدات بشم كه با شيطنتت كل وقت روزم و گرفتي نفسم اتفاقات اين مدت  تو عكسات توضيح ميدم حالا بريم سراغ عكسا::::::     اين عكس و تو كارگاه بابا گرفتي عزيزم با بابايي رفته بودي مثلا سر كار   شيطونك من ببين چه كارايي ميكني؟؟؟...
22 مرداد 1392

كوتاهي مو ووووووووفشن

سلام عزيز مامان قربونت برم كه روز به روز آقا ترو مردتر ميشي ديروز با خاله راحله بردمت آرايشگاه پيش سامان فداش بشم كه مثل آدم بزرگا رو صندلي نشستي و جيكت هم در نميومد چند روز قبل بابا برده بودت آرايشگاه هميشگيت اما نميدونم چرا دوست نداشتي اونجا موهاتو كوتاه كنه گريه ميكردي و ميگفتي ماماني نميخوام بيا(كيا)(اسم اون آقاي آرايشگر بود)موهامو كوتاه كنه من اذيت ميكنه من هم نذاشتم بابا اونجا نگهت داره ميگفتي ميخوام برم پيش سامان(پسر عمو)بعد اينكه موهاتو كوتاه كرد بهم گفتي حالا ازم عكس بگير ولي دست نزنيا آخه سامان فشن كرده موهامو خراب ميشه         ماماني اين بلوز هم واسه عيدت سفارش داده بودم كه عكست روش چا...
1 خرداد 1392

خاطره زايمان

سلام پسر خوشكلم ماماني ميخوام امروز واست خاطره زايمانم و ثبت كنم تا تو بهترينم بدوني به ماماني چي گذشت وچطور با ديدن تو همه ي اونا از يادم رفتن آره قشنگم زايمان مامان خيلي بد بود ولي ارزش اينو داشت كه تو گل پسرو تو بغلم بگيرم و همه دردو و همه غماي دنيارو از ياد ببرم ماماني از يك ماه قبل از زايمان تصميم گرقتم سزارين كنم هم بخاطر درد زايمان طبيعي هم اينكه احتمالا شما چند روز از مهر گذشته بدنيا ميومدي اونوقت يك سال از مدرسه عقب ميوفتادي اما عزيزم يه چي بگم به كسي نگييا (بيشتر بخاطر ترس و استرس بود) خلاصه بگذريم قرار ما با دكتر تاريخ 30 شهريور شد تو بيمارستان كتالم رامسر واي روزاي آخر خيلي استرس داشتم واسم هر روزش به اندازه يك هفته بود...
25 ارديبهشت 1392

15 حقیقت راجع به شما ( طنز )

 من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم 1.الان توی اینترنتی 2. الان توی وبلاگ باحالی هستی(اعتماد ب نفسو باش). 3. یک انسان هستی 4.الان داری پست منو میخونی 5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ 7.الان داری امتحان میکنی 8.الان خنده ات گرفت 9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام 10. الان چک کردی ببینی واقعا جا انداختم عدد 6 رو یا نه 11. الان باز خندیدی 12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم 13. الان چک کردی ببینی کدومه 14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی 15. ولی نمیدونی که منم درم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم :   ...
21 ارديبهشت 1392

طنز پیغام گیر تلفن مادربزرگ ها و پدربزرگ !

ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید: اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید. اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید. اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید. اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید. اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید. اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم؛ شماره 6 را فشار دهید. اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم؛ شماره 7 را فشار دهید. اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید. اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید. اما اگر می ...
18 ارديبهشت 1392

اين روزاي ما

سلام به گل پسري       سلام به دوستاي خوبم يه سلام داغ داغ به دوستاي وبلاگيمون كه با نبودمون هم به يادمون هستن و مارو شرمنده ميكنن همتونو دوس داريم و دست همتونو ميبوسيم پسر قشنگم كه اين روزا بازيگوش تر شده و يه خورده مامان و با گريه كردناش ناراحت ميكنه  قربون دل كوچيكت برم كه حتي تحمل يه دعوا و اخم كوچولوي مامانو نداري سريع مياي بوسم ميكني و ازم ميپرسي دعوام كردي؟؟؟؟؟ و خدا بخير كنه اگه بگم آره......حالا اشك نريزو كي بريز ميدوني ماماني بعضي وقتا از گريه هاي زيادت  چطوري ميشم؟؟؟؟          آره ماماني همه اين حالتارو پيدا ميكنم اما از حق هم نگذريم كنار اين ...
17 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به می باشد